معنی زه گرفته - فرهنگ فارسی معین
معنی زه گرفته
- زه گرفته((زِ گِ رِ تِ))
- آبستن شده، بار گرفته (زن یا جانور ماده)، زمینی که شایستگی کشت و زرع پیدا کرده
تصویر زه گرفته
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با زه گرفته
زه گرفته
- زه گرفته
- آبستن شده بار گرفته (زن یا جانور ماده)، زمینی که شایستگی کشت و زرع را پیدا کرده
فرهنگ لغت هوشیار
زه گرفته
- زه گرفته
- آبستن شده. بارگرفته (زن یا جانور ماده) ، زمینی که شایستگی کشت و زرع را پیدا کرده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
دم گرفته
- دم گرفته
- تف گرفته، بد بوی و متعفن مخصوصا پوستی که در وقت دباغت بد بوی و گنده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
دنه گرفته
- دنه گرفته
- خوشحال شادمان، متکبر ناسپاس نسبت بنعمت الهی، تند راه رونده دونده
فرهنگ لغت هوشیار
قی گرفته
- قی گرفته
- کیخ گرفته آژیخناک پوشیده از قی مستور از ورقه ار از چرک و ریم: با چشمهای قی گرفته اش به من نگاه کرد و لبخندی زد
فرهنگ لغت هوشیار