جدول جو
جدول جو

معنی زغوته

زغوته((زَ تِ))
نخ یا ریسمان که دور دوک پیچیده باشند
تصویری از زغوته
تصویر زغوته
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زغوته

زغوته

زغوته
گروهۀ ریسمان خام که بر دوک پیچیده شود، و بجای فوقانی، نون هم به نظر آمده است (زغونه). (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) ، مخفف زاغوته هم هست که ماسوره باشد. (ناظم الاطباء). زاغوته. ماسوره. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

زاغوته

زاغوته
جای باشد از شمعدان که بر آن شمع نصب کنند. (برهان قاطع) (آنندراج) ، ماشوره را نیز گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاغونه شود
لغت نامه دهخدا

زغونه

زغونه
زغوته. (برهان). ریسمان که بر دوک ریسند و آنرا... ماسوره نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). رجوع به زغوته شود
لغت نامه دهخدا

زغروته

زغروته
فریاد شادی که زنان در جشن ختنه سوران پسر بچگان یا جشن عروسی دختران و جز اینها سر دهند. آنها لرزشی در صدای خود ایجاد نمایند وسیلاب ’لی’ را مدتی طولانی که نفس یاری دهد لاینقطع تکرار کنند و سپس توقف کوتاهی کرده بار دیگر آن صدا راسر دهند... (از دزی ج 1 ص 594). رجوع به زغزته شود
لغت نامه دهخدا

زغرته

زغرته
هلهله کردن. (ناظم الاطباء) فریاد شادی برآوردن... فریاد شادی برآوردن با زدن دست بر لبان. (از دزی ج 1 ص 594). رجوع به مادۀ بعد و زغروته شود
لغت نامه دهخدا

غوته

غوته
فرو رفتن در آب سر باب فرو بردن، فرو رفتن در آب سر باب فرو بردن
غوته
فرهنگ لغت هوشیار

غوته

غوته
غوطه. سر فروبردن به آب به تمامی تن. (از فرهنگ اوبهی). غوطه کردن. (فرهنگ اسدی). سر به آب فروبردن و فرورفتن در آب، و غوطه معرب آن است. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به غوته خوردن و غوته خورده شود.
ترکیب ها:
- غوته خوار. غوته خوردن. غوته خورده. رجوع به هر یک از این مدخل های شود
لغت نامه دهخدا