جدول جو
جدول جو

معنی زرافشان

زرافشان((زَ اَ))
چیزی که ریزه زر یا گرد زر بر آن افشانده باشند، شاباش، نثار کردن زر و سیم
تصویری از زرافشان
تصویر زرافشان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زرافشان

زرافشان

زرافشان
ویژگی آنچه با طلا اندود شده مثلاً کاغذ زرافشان، بافته شده با تارهای زر، زربافت، دارای نقش هایی از طلا، کسی که سیم و زر نثار می کند، زرافشاننده، زرافشانی و نثار کردن سیم و زر، برای مِثال سران عرب را زرافشان او / سرآورد بر خطّ فرمان او (نظامی۵ - ۸۷۶)
زرافشان
فرهنگ فارسی عمید

زرافشان

زرافشان
یکی از چهار ناحیه ای که ایالت سغدیان قدیم را تشکیل میدهد و عبارتند از فرغانه، سمرقند و بخارا و همین ناحیه رجوع به کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 113 و 132 شود
لغت نامه دهخدا

زرافشان

زرافشان
نام دیگر رود سغد است که قسمت اعظم ایالت سمرقند را سیراب می کند و آن را در سمرقند کوهک نیز نامند. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 132و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 132، یسنا ص 41، یشتها ج 1 ص 227 و تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1719 شود
لغت نامه دهخدا

درافشان

درافشان
آنکه در میپاشد، بلیغ زبان آور، بحر هشتم از هفده بحر اصول موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار

زر افشان

زر افشان
دارای ریزه های زر: قبای زر افشان، شاباش نثار کردن جواهر
زر افشان
فرهنگ لغت هوشیار

درافشان

درافشان
درافشاننده، کنایه از شخص بلیغ و زبان آور، شیرین سخن
درافشان
فرهنگ فارسی عمید