جدول جو
جدول جو

معنی زدن

زدن((زَ دَ))
کوفتن، آسیب رساندن، یورش بردن، حمله کردن، دزدیدن، ضرب سکه، چیره شدن، برابری کردن، نامیزان بودن، درست نبودن، ضربان یافتن، زدن دل، الصاق کردن، چسباندن
تصویری از زدن
تصویر زدن
فرهنگ فارسی معین