زد و خورد زد و خورد در مقام جنگ مستعمل است. ’زد’، زدن زخم و ’خورد’، خوردن زخم است. در این لفظ بوی خون می آید. (بهار عجم) (آنندراج). زدن و خوردن. ضرب زدن و مورد ضرب واقع شدن، جنگیدن. (فرهنگ فارسی معین). مبارزه. منازعه لغت نامه دهخدا
کرد و خورد کرد و خورد در تداول عامه، کردی خوردی. تلاش روزانه صرف معاش روزانه بی اضافه و پس انداز. رجوع به کردی خوردی شود لغت نامه دهخدا