معنی زخم زدن
زخم زدن
((~. زَ دَ))
جراحت وارد کردن
تصویر زخم زدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با زخم زدن
زخم زدن
زخم زدن
آنکه جراحت وارد کند جارح
فرهنگ لغت هوشیار
زخم زدن
زخم زدن
به کسی زخم و جراحت وارد کردن
فرهنگ فارسی عمید
زخم زدن
زخم زدن
Wound
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زخم زدن
زخم زدن
ранить
دیکشنری فارسی به روسی
زخم زدن
زخم زدن
verletzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
زخم زدن
زخم زدن
поранити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زخم زدن
زخم زدن
zranić
دیکشنری فارسی به لهستانی
زخم زدن
زخم زدن
伤害
دیکشنری فارسی به چینی
زخم زدن
زخم زدن
ferir
دیکشنری فارسی به پرتغالی