معنی زبان ریختن - فرهنگ فارسی معین
معنی زبان ریختن
زبان ریختن((~. تَ))
چرب زبانی کردن، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن
تصویر زبان ریختن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با زبان ریختن
زبان ریختن
زبان ریختن
کنایه از بسیار حرف زدن، پرحرفی کردن زبان بازی کردن
فرهنگ فارسی عمید
زبان ریختن
زبان ریختن
زیاد حرف زدن. (فرهنگ نظام). انواع ادله و استحسانات برای اقناع او گفتن. همه نوع گفتنی ها را گفتن. انحاء التماس ها را کردن: هزار زبان ریختم تا کمی راضی شد. اینقدر زبان نریز
لغت نامه دهخدا
نبات ریختن
نبات ریختن
نبات ساختن. شکر را به نبات مبدل کردن: بی تعلق شو که قنادی چو میریزد نبات قالبی امروز می سازد که فردا بشکند. ؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.