ابن طاهر شحامی فرزند محمد بن ابوالقاسم نیشابوری محدث متوفی در 533 هجری قمری و کتاب تحفه عیدالفطر را تصنیف کرده است. (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 372). و رجوع به لسان المیزان و شذرات الذهب ج 4 ص 180 و الاصابه شود ابن عبدالله بن مالک یکی از مردان جنگی واقعۀ یوم السلی (از ایام معروف حروب قیس در جاهلیت است). رجوع به العقد الفرید چ عریان ج 6 ص 60 شود
رنگ درخشان و صاف. (المنجد). روشن و صاف. (فرهنگ نظام). روشن و بلند. (آنندراج). تابان. درخشان و روشن. نورانی. منور. (ناظم الاطباء) : بر خوان تست گردۀ مرسومی چون قرص آفتاب فلک، زاهر. سوزنی. عنصر زاهرش گوهری از معدن عدن. (ترجمه تاریخ یمینی ص 247). ، سفید بسیار روشن. از زُهره بمعنی سفیدی یا سفیدی درخشان. و گفته شده است که درخشندگی هر رنگ را زهره گویند. (تاج العروس). و رجوع به قطر المحیط و مشعشع شود، گیاه زیبا. (اقرب الموارد). گیاهی که زیبایی درخشان دارد. (تاج العروس) ، گیاه خرم: هر که شب ساهر شودپژمرده گردد نیم روز وین گل پژمرده چون ساهر شود زاهر شود. منوچهری. و رجوع به رائع شود. ، احمر زاهر، سرخ پررنگ، ای شدید الحمره. (تاج العروس) (قطر المحیط). نیک سرخ. (منتهی الارب) ، مرد که دارای رنگ درخشان باشد. (تاج العروس). رنگ درخشان مردان. (اقرب الموارد). و رجوع به اقمر شود
برکه ای است میان مکه و تنعیم. (منتهی الارب) (قاموس). قطبی گوید: این همان وادی است که اکنون جوخی نام دارد. و سخاوی در شرح عراقیه گوید: موضعی که اکنون فخ نام دارد همان وادی زاهر است. (تاج العروس). یاقوت آرد: شبیکه منزلی است میان مکه و زاهر از راه تنعیم. (از معجم البلدان، شبیکه)