جدول جو
جدول جو

معنی زاکی

زاکی
پاکیزه و نیکو، کسی که در رفاه و نعمت به سر برد، نمو کننده
تصویری از زاکی
تصویر زاکی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زاکی

زاکی

زاکی
نامی، رشد و نمو کننده: علی الحسب الزاکی الرفیع شفیق، (اقرب الموارد)، آنکه در رفاه و نعمت بسر برد، (اقرب الموارد)، مرد پاکیزه و نیکو، (منتهی الارب)
از زکو، پاکیزه و نیکو، (اقرب الموارد) :
صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز
و هات شمسهَ کرم مطیّب زاکی،
حافظ
لغت نامه دهخدا

زاکی

زاکی
ابن کامل قطیفی مکنی به ابوالفضائل و ملقب به اسیرالهوی و مهذب هبتی شاعر متوفی 546 هجری قمری است، وی شاعری رقیق الشعر، ادیب و فاضل بود، و این چند بیت نمونه ای از اشعار اوست:
عیناک لحظهما امضی من القدر
و مهجتی منهما اضحت علی خطر
یا احسن الناس لولا انت ابخلهم
ماذا یضرک لو متعت بالنظر،
در قصیده ای دیگر گوید:
عجبت من جفنه بالضعف منتصراً
علی القلوب و یقوی و هو منکسر
شهود صدق غرامی فیک اربعه
الوجد و الدمع و الاسقام و السهر،
(از معجم الادباء ج 11 صص 151 - 153)
لغت نامه دهخدا