جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زاق

زاق

زاق
بچۀ هر چیز را گویند، (برهان قاطع) (آنندراج)، و رجوع به زاق و زیق و زاقدان شود،
کبود، ازرق، زاغ، رجوع به زاغ شود
لغت نامه دهخدا

زاد

زاد
فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، به صورت پسوند و پیشوند همراهبا بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند زادعلی، زادمهر، مهرزاد
زاد
فرهنگ نامهای ایرانی

زاب

زاب
زو، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی
زاب
فرهنگ نامهای ایرانی