مجازاً عیب گرفتن و طعنه زدن. (فرهنگ نظام). طعنه زدن و استهزا کردن. بدین معنی کلاغ گرفتن نیز بیاید. (آنندراج) : سنگ عبرت بر دل درویش هستی خواه زن زاغ حسرت بر دل دیندار دنیاخواه گیر. (منسوب به حافظ)
داغ پذیرفتن. اثر داغ برو پیدا آمدن: جایی که داغ گیرد دردش دوا پذیرد الا که داغ سعدی کاول نظر نهادی. سعدی. دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد چو لاله دامنم از آب داغ می گیرد. سلیم (از آنندراج)