سیاه زبان، کسی که هرگاه نفرین کند مؤثر واقع شود، ویژگی اسبی که زبانش سیاه باشد و آن را حسن اسب می دانستند، قلم، برای مِثال زاغ زبانی که ز فر همای / کبک روان را بزند زاغ پای (امیرخسرو - لغتنامه - زاغ بان)
کنایت از مردم سیاه زبان باشد یعنی کسانی که نفرین ایشان را اثری هست. (برهان قاطع). کنایه از سیه زبان است. (آنندراج) ، در اسب تعریف است. (برهان قاطع). و سیاهی زبان از محسنات اسب میباشد. (ناظم الاطباء) ، کنایه از قلم است: زاغ زبانی که ز فر همای کبک روان را بزند زاغ پای. امیرخسرو دهلوی (ازآنندراج). و رجوع به زاغ پای در همین لغت نامه و رجوع به تعلیقات نوروزنامه ص 122 شود
گیاهی است از رده دولپه ییهای پیوسته گلبرگ که سر دسته تیره گاو زبانیان میباشد. گیاهی است علفی و یک ساله بارتفاع 30 تا 70 سانتیمتر و دارای ساقه منشعب و شیاردار و پوشیده از تار های خشن که امروزه در غالب نقاط اروپا و شمال افریقا و اکثر نواحی آسیا (از جمله ایران) بحالت وحشی میروید و بعلاوه بمنظور استفاده های درمانی در برخی نقاط کشت میشود. برگهای گاو زبان منفرد و پوشیده از تار های خشن است. برگهای قاعده ساقه آن دارای دمبرگ مشخص ولی برگهای قسمت انتهایی ساقه کوچکتر و تقریبا بدون دمبرگند. گلهای آن ابتدا قرمز مایل به بنفش اند ولی بتدریج برنگ آبی زیبا در میظیند و بندرت گلهای سفید و گلی رنگ هم در آن دیده میشود. میوه اش چهار فندقه یی است و درون هر فندقه یک دانه بدون آلبومن است. قسمت مورد استفاده این گیاه غالبا گل و گاهی هم سر شاخه های گلدار آن است. گل گاوزبان دارای اثر معرق و مدر و نرم کننده است و جهت رفع سرفه نیز مصرف میگردد لسان الثور کحیلا حمحم ابوالعرق بوغلص. یا گاو زبان جنگلی. گونه ای گاو زبان که دارای گلهای درشت تر است و همان اثرات درمانی گاو زبان کوهی را دارد. یا گاو زبان کوهی. گونه ای گاو زبان که گلهایش کوچکتر و آبی رنگند و همان اثرات درمانی گاوزبان جنگلی را دارد. یا گاو زبان معمولی. گاو زبان