جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زاغ پا

زاغ پا

زاغ پا
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سَراکوفت، سَرکوفت، نِکوهِش، مَلامَت، پیغارِه، تَفش، سَرزَنِش، بیغار، عِتیب، بیغارِه، تَفشِه، طَعنِه، تَفشَل
برای مِثال کبک خرامنده به صحن سرای / کبک روان را بزده زاغ پای (امیرخسرو - لغتنامه - زاغ پا)
زاغ پا
فرهنگ فارسی عمید

زاغ پا

زاغ پا
زاغ پای، کنایه از طعنه و سرزنش باشد، (برهان قاطع) (غیاث اللغات)، و با لفظ زدن مستعمل میشود، (آنندراج)، طعنه، ملامت، سرزنش، طنز:
زاغ زبانی که ز فر همای
کبک روان رابزند زاغ پای،
امیرخسرو (از آنندراج)،
کبک خرامنده بصحن سرای
کبک روان را بزده زاغ پای،
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

زاغ سر

زاغ سر
آنکه دارای سر سیاه مانند زاغ باشد، ظالم سر سخت سیاه دل قسی القلب
زاغ سر
فرهنگ لغت هوشیار

زاغ سار

زاغ سار
آنکه دارای سر سیاه مانند زاغ باشد، ظالم سر سخت سیاه دل قسی القلب
زاغ سار
فرهنگ لغت هوشیار

چراغ پا

چراغ پا
هر چیزی که چراغ روی آن بگذارند، پایۀ چراغ، حالت ایستادن اسب هنگامی که هر دو دست خود را بلند کند و روی دوپا بایستد
چراغ پا
فرهنگ فارسی عمید

کلاغ پا

کلاغ پا
غازاَیاقی، گیاهی بیابانی با برگ هایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ با گل هایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتی متر و تخم هایی ریز و تلخ مزه، به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود
پایِ کَلاغ، زَغارچه، آطریلال، اِطریلال، پاکَلاغی، رِجلُ الغُراب
کلاغ پا
فرهنگ فارسی عمید