جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ریمه

ریمه

ریمه
چرک سفیدی که در گوشۀ چشم یا میان مژه ها جمع می شود، قِی، خیم، رَمَص، ژَفک، کیغ
ریمه
فرهنگ فارسی عمید

ریمه

ریمه
چرک کنج چشم و میان مژگانها. (از برهان) (ناظم الاطباء). به معانی ریم است. (انجمن آرا) (آنندراج). رمص. رمض. ژفک
لغت نامه دهخدا

ریمه

ریمه
قصبه ای است به یمن. (منتهی الارب). ناحیه ای است به یمن. (از معجم البلدان) ، قلعه ای است در قصبۀ ریمه. (از منتهی الارب) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا