هر چیز خُرد و بسیار کوچک، خُرد، کوچک، ذره، فهرست مثلاً ریز نمرات، نعمت، قطره، جرعه، برای مِثال ای فیض رحمت تو گنه شوی عاصیان / ریزی بریز بر دل خاقانی از صفا (خاقانی - ۶)، پیاله، پیمانه پسوند متصل به واژه به معنای ریزنده مثلاً اشک ریز، خون ریز، گوهرریز پسوند متصل به واژه به معنای ریخته شده مثلاً سر ریز، دور ریز ریز ریز: پاره پاره، خرده خرده