جدول جو
جدول جو

معنی رؤیت

رؤیت((رُ یَ))
دیدن، دیدار، دید، چهره. رئالیسم (ر) واقع بینی، حقیقت جویی، نمایاندن مناظر زندگی بی کم و زیاد و دخل و تصرف
تصویری از رؤیت
تصویر رؤیت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رؤیت

رعیت

رعیت
دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
فرهنگ لغت هوشیار

رویت

رویت
دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
فرهنگ لغت هوشیار

رویت

رویت
فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابلِ بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
رویت
فرهنگ فارسی عمید