جدول جو
جدول جو

معنی رویینه

رویینه((نِ))
ساخته شده از روی، محکم، استوار
تصویری از رویینه
تصویر رویینه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رویینه

رویینه

رویینه
هر چیز که از روی ساخته شده باشد. (ناظم الاطباء). رویین. (فرهنگ فارسی معین). از روی، چنانکه رویینه خم و غیره. (از یادداشت مؤلف) :
ز رویینه آلت به خروارها
ز سیمینه چندان که انبارها.
اسدی.
رجوع به رویین شود، برنجین. (ناظم الاطباء).
- رویینه استخوان، که استخوان محکم و استواری دارد. که ستون و بنیاد آن استوار است:
ای پیکر منور محرور خون چکان
ثعبان آتشین دم و رویینه استخوان.
خواجوی کرمانی.
- رویینه طاس، طاس رویین. طاس که از روی یا برنج ساخته شود:
ز بس شورش برق رویینه طاس
به گردون گردان درآمد هراس.
نظامی.
- رویینه کاس، دارای کاسۀ رویین. که کاسۀ آن از روی یا برنج باشد:
خروشیدن کوس رویینه کاس
نیوشنده را داد بر جان هراس.
نظامی.
- رویینه کوس، کوس که از روی کرده باشند:
زدند از بر پیل رویینه کوس
جهان شد ز گرد سپه آبنوس.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

روزینه

روزینه
خوراک روزانه: رزق روزیانه روزرینه، توشه، نسیب قسمت حظ
روزینه
فرهنگ لغت هوشیار

روزینه

روزینه
روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
روزینه
فرهنگ فارسی عمید

مویینه

مویینه
منسوب به مو، آنچه از موی بافته و ساخته شده، پوستین (از سنجاب سمور قاقم و غیره) : (گر چه یک موی ز مویینه ندارد بنده ورچه آسیب حوادث اثری در سرماست {} در پناه تو ز مویینه مدد می طلبم زانکه چون موی مرا لشکر سرما زقفاست) (سعدی هروی.: مو)
فرهنگ لغت هوشیار

روجینه

روجینه
از دیه های تنکابن است. (مازندران و استرآباد رابینو ص 107 و ترجمه آن ص 145)
لغت نامه دهخدا