جدول جو
جدول جو

معنی رویین خم

رویین خم((خُ))
کوس، نوعی شیپور بزرگ و خمیده
تصویری از رویین خم
تصویر رویین خم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رویین خم

رویین خم

رویین خم
کوس، دهل، رویینه طاس، برای مِثال چو بشنید گفتار او پیل سم / بغرید مانند رویینه خم (فردوسی - ۲/۱۱۱ حاشیه)، نوعی شیپور بزرگ و خمیده
رویین خم
فرهنگ فارسی عمید

رویین خم

رویین خم
رویینه خم. کوس و دمامه و نقارۀ بزرگ. (ناظم الاطباء) (برهان). کوس. (از انجمن آرا) (آنندراج). دمامه. کوس. (شرفنامۀ منیری) :
نالۀ کرنای و رویین خم
در جگر کرده زهره ها را گم.
نظامی.
ز فریاد رویین خم از پشت پیل
نفیر نهنگان برآمد ز نیل.
نظامی
لغت نامه دهخدا

رویینه خم

رویینه خم
کوس و نقارۀ بزرگ. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از برهان). رویین خم. (فرهنگ فارسی معین) :
بزد نای رویین و رویینه خم
خروش آمد و نالۀ گاودم.
فردوسی.
برآمد خروشیدن گاودم
دم نای رویین و رویینه خم.
فردوسی.
بریده سمند سرافراز دم
دریده همه کوس و رویینه خم.
فردوسی.
برآمد خروشیدن گاودم
جهان شد پر از بانگ رویینه خم.
فردوسی.
خروش آمد ز دز رویینه خم را
درای نای و کوس و گاودم را.
(ویس و رامین).
برآمد دم مهرۀ گاودم
خروشان شد از خام رویینه خم.
اسدی.
ز فریاد خرمهره و گاودم
علی اﷲ برآمد ز رویینه خم.
نظامی.
درآمد به شورش دم گاودم
به خمبک زدن خام رویینه خم.
نظامی.
رجوع به رویین خم شود
لغت نامه دهخدا

رویین تن

رویین تن
آنکه بدنی نیرومند و محکم دارد و ضربت اسلحه بر بدنش کارساز نباشد، اسفندیار، معده
فرهنگ لغت هوشیار

رویین تن

رویین تن
آنکه بدن محکم و نیرومند دارد، قوی و پر زور
کسی که حربه به بدنش کارگر نباشد مثلاً اسفندیار رویین تن
رویین تن
فرهنگ فارسی عمید