رودخانه ای است مشهور. رودخانه ای است، و بعضی گفته اند نام شهری است که این رود از پهلوی آن میگذرد. (حاشیۀ دیوان ناصرخسرو) : دهن خشک ماند بگاه نظر اگر در دهانش نهی رود زم. ناصرخسرو. ترا فردا ندارد سود آب روی دنیایی اگر بر رویت ای نادان برانی آب رود زم. ناصرخسرو. گر بزمین افتدی هندسۀ رأی تو قوس وقزح سازدی طاق پل رود زم. خاقانی. رجوع به رود ژم شود
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار واقع در 30هزارگزی خاور دشتیاری و نزدیک مرز پاکستان. در جلگه واقع است و هوای گرم دارد. سکنۀ آن 80 تن است که مذهب تسنن دارند و به بلوچی سخن میگویند آب آن از چاه تأمین میشود و محصولش لبنیات، ذرت و حبوب، و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)