معنی روی نمودن روی نمودن ((نُ دَ)) توجه کردن، اتفاق افتادن، در خاطر گذشتن توجه کردن، اتفاق افتادن، در خاطر گذشتن تصویر روی نمودن فرهنگ فارسی معین