جدول جو
جدول جو

معنی روی گر

روی گر((گَ))
کسی که ظروف رویین می سازد، کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند
تصویری از روی گر
تصویر روی گر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با روی گر

روی گر

روی گر
آنکه آلات رویین سازد صفار، آنکه ظروف فلزی را سفید کند
روی گر
فرهنگ لغت هوشیار

روی گر

روی گر
سفیدگر. آنکه با قلعی ظروف مسین را انداید و سفید کند. (از یادداشت مؤلف). صفار و قلعین گر. (ناظم الاطباء). آنکه ظروف فلزی را سفید کند. (فرهنگ فارسی معین) : یعقوب لیث پسر روی گری بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 387)
لغت نامه دهخدا

روی در

روی در
نام یکی از دهستانهای ششگانه بخش بستک شهرستان لار. حدود از شمال به دهستان درزوسایبان، از شمال خاوری به شهرستان سیرجان و از جنوب خاوری به شهرستان بندرعباس و از باختر به دهستان حومه لار. آب آن از چشمه و باران و محصول عمده آنجا غلات و خرما و دارای 9 پارچه آبادی و حدود 2500 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا