معنی روز واپسین - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با روز واپسین
روز پسین
روز پسین
کنایه از روزِ قیامَت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، یومُ القَرار، یومُ النُشور، روزِ بازخوٰاست، روزِ بازپُرس، یومُ الجَمع، طامة الکُبریٰ، یومُ دین، قارِعَه، یومُ الحِساب، نُشور، یومُ التَّناد، یومُ الحَشر، روزِ اُمید و بیم، یومُ التَلاقی، یومُ الدین، سَتخیز، رَستَخیز، فَرجام گاه، روزِ جَزا، روزِ رَستاخیز، روزِ دِرَنگ، روزِ وانَفسا، رَستاخیز، یومُ السَبع، روزِ شُمار
فرهنگ فارسی عمید
روز پسین
روز پسین
روز آخرین، روز قیامت. (ناظم الاطباء) : پرستش همان پیشه کن یا نیاز همه کار روز پسین را بساز. فردوسی. هست یکایک همه بر جای خویش روز پسین جمله بیارند پیش. نظامی. مپندار دلها بداغ تو ریش که روز پسین آیدت خیر پیش. سعدی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.