جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با روده دراز

روده دراز

روده دراز
ایلاووس. (لغات فرهنگستان). رجوع به روده و ایلاووس شود
لغت نامه دهخدا

روده دراز

روده دراز
کسی که در تحریر و تقریر تطویل بلاطائل کند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). پرگوی. پرحرف. بسیارگوی. درازنفس. پرچانه. بسیارسخن. مکثار، کنایه از صاحب فتق هم هست و آن بیماری است که بسبب زور بیجا، روده در بیضه فرود آید و بیضه بزرگ شود و صدا کند و گاهی پر باشد و گاهی خالی، گویند اگر استخوان خرما را در آتش نهند صاحب باد فتق را درد گیرد و بی تاب شود. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا

روده درازی

روده درازی
پرگویی. پرحرفی. درازنفسی. پرچانگی. اطالۀ کلام. کثرت سخن. رجوع به روده دراز و روده درازی کردن شود
لغت نامه دهخدا