معنی روح روح ((رُ)) روان، جان روح کسی خبر نداشتن: مطلقاً بی اطلاع بودن روان، جان روح کسی خبر نداشتن: مطلقاً بی اطلاع بودن تصویر روح فرهنگ فارسی معین