جَمعِ واژۀ رُمْح. نیزه ها. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (از اقرب الموارد). رجوع به رُمْح شود: میزبانان من سیوف و رماح میهمانان من کلاب و نمور. مسعودسعد. ز رای و عزم تو گردون و دهر از آن ترسد که این کشنده سیوف است و آن زدوده رماح. مسعودسعد
منسوب است به صنعت رِماح که نیزه سازی را می رساند و جماعتی بدان منسوبند و از جملۀ آنهاست ابوجعفر احمد بن محمد بن عبدالوارث الرماح از مردم مصر که در ذیحجۀ سال پانصد و هشتاد و سه درگذشت. (از لباب الانساب ج 1)