معنی رم دادن
رم دادن
((رَ. دَ))
ترساندن، گریزاندن
تصویر رم دادن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با رم دادن
رم دادن
رم دادن
ترساندن و گریزاندن جانوران شکاری و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
رم دادن
رم دادن
ترساندن و فرار دادن، بیشتر دربارۀ جانوران می گویند
فرهنگ فارسی عمید
رم دادن
رم دادن
رمانیدن. رماندن. رجوع به رمانیدن و رماندن شود
لغت نامه دهخدا
رخ دادن
رخ دادن
اتفاق افتادن، به وقوع پیوستن
فرهنگ واژه فارسی سره
دم دادن
دم دادن
فریب دادن فریفتن
فرهنگ لغت هوشیار
رخ دادن
رخ دادن
اتفاق افتادن، پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
رو دادن
رو دادن
بوقوع پیوستن، واقع شدن، حادث گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
ره دادن
ره دادن
اجازه دادن، وصول دادن، بار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
خم دادن
خم دادن
منحنی کردن، دولا کردن
فرهنگ لغت هوشیار