جدول جو
جدول جو

معنی رگزن

رگزن((رَ زَ))
رگ زننده، آن که شغلش زدن رگ است، فصاد
تصویری از رگزن
تصویر رگزن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رگزن

روزن

روزن
هر سوراخ و شکاف و منفذی که در وسط دیوار باشد، سوراخی که شعاع آفتاب از راه آن بدرون آید
فرهنگ لغت هوشیار

رگ زن

رگ زن
کسی که پیشه اش رگ زدن است، کسی که دیگری را رگ می زند و از بدن او خون کم می کند، فصاد، رگ شناس، برای مِثال درشتی و نرمی به هم در بِه است / چو رگ زن که جراح و مرهم نه است (سعدی۱ - ۴۵)
رگ زن
فرهنگ فارسی عمید