معنی رقیب - فرهنگ فارسی معین
معنی رقیب
- رقیب((رَ قِ))
- نگهبان، پاسبان، مراقب، مواظب، در فارسی، رقابت کننده
تصویر رقیب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با رقیب
رقیب
- رقیب
- آنکه می خواهد از کسی پیشی گیرد، آنکه با کسی رقابت می کند، جمعِ رقیبان، هر یک از دو نفری که به یک نفر عشق می روزند، نگهبان، پاسبان، محافظ
فرهنگ فارسی عمید