جدول جو
جدول جو

معنی رفقه

رفقه((رَ یارِ یا رُ قِ))
همسفران، گروه همراه، جمع رفاق
تصویری از رفقه
تصویر رفقه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رفقه

رفقه

رفقه
همراهی، نرمرفتاری، کاروان، گروه همراه گروه راهیان همراهیان (همسفران) گروه همراه جماعت مرافق همسفران جمع رفاق
فرهنگ لغت هوشیار

رفقه

رفقه
جَمعِ واژۀ رفیق. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به رفیق شود
لغت نامه دهخدا

رفقه

رفقه
یا رفقاء. خواهر لابان و زوجه اسحاق بن ابراهیم است. و چون بیست سال برین نکاح سپری شد رفقه یعقوب و عیسو را تولید نمود. (از قاموس کتاب مقدس). رجوع به رفقاء شود
لغت نامه دهخدا

رفقه

رفقه
یا رِفقَه یا رُفقَه. گروه همسفر. ج، رِفاق و اَرفاق و رُفَق. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). همراهان و یاران سفر. (دهار). گروه همراه و همدم و هم صحبت. (ناظم الاطباء)
کاروان. (دهار). رجوع به رَفقَه یا رِفقَه یا رُفقَه شود، کاروان. (دهار)
لغت نامه دهخدا