جدول جو
جدول جو

معنی رصدی

رصدی
عالم هیئت، رصدکننده، راهدار، محافظ راه، باجگیر
تصویری از رصدی
تصویر رصدی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رصدی

رصدی

رصدی
باژگیر، راهزن عالم هیئت رصد کننده راصد، راهدار محافظ راه، باجگیر
رصدی
فرهنگ لغت هوشیار

رصدی

رصدی
منسوب به رصد. (یادداشت مؤلف). راهدار و محافظ راه، باجگیر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، عالم هیأت. رصدکننده. راصد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

تصدی

تصدی
متعرض شدن، پیش آمدن، عهده دار کاری شدن، مبادرت به امری کردن
تصدی
فرهنگ فارسی عمید