معنی رستخیز نمودن - فرهنگ فارسی معین
معنی رستخیز نمودن
- رستخیز نمودن((~. نِ دَ))
- برانگیختن
تصویر رستخیز نمودن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با رستخیز نمودن
رستخیز نمودن
- رستخیز نمودن
- قیامت و هنگامه نشان دادن:
برآهیخت رستم یکی تیغ تیز
بدان تا نماید بدو رستخیز.
فردوسی.
و رجوع به رستخیز کردن و مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا