جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رزم آور

رزم آور

رزم آور
جنگجو. جنگاور. (فرهنگ فارسی معین). جنگ آور. (یادداشت مؤلف). رزمخواه:
بدید کوشش رزم آوران دشمن را
شنید حملۀ شیرافکنان شهرگشای.
مختاری.
و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا

رزم آور

رزم آور
پرخاشگر، جنگ آزموده، جنگاور، جنگجو، دلیر، رزم آزما، رزم توز، رزمجو، غوغایی، فتنه جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

رزم آوری

رزم آوری
جنگاوری. (فرهنگ فارسی معین). عمل رزم آور. صفت رزم آور. (یادداشت مؤلف). رجوع به رزم آور شود
لغت نامه دهخدا

راه آور

راه آور
چیزی که کسی از سفر برای خویشان و دوستان آورد سوغات هدیه نورهان
راه آور
فرهنگ لغت هوشیار