جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ردن

ردن

ردن
رشته، خز، پوسته زهدان تریز بن آستین بن آستین و تریز جمع اردان
ردن
فرهنگ لغت هوشیار

ردن

ردن
تنکی. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) ، پوست که با بچه بیرون آید در وقت زادن. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). پوست تنک که در وی شتربچه وقت زادن و بیرون آمدن از رحم درکشیده شده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) ، خز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) ، ریسمان. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ردن

ردن
آواز کوفتن سلاح بر یکدیگر. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ردن

ردن
پراگرفتن و درکشیده شدن پوست بر اندام. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درکشیده شدن و منقبض شدن پوست. (از اقرب الموارد). ترنجیدن پوست بر اندام. چروکیدن و چروکیده شدن
لغت نامه دهخدا