معنی راه و رسم - فرهنگ فارسی معین
معنی راه و رسم
- راه و رسم((هُ رَ))
- شیوه، روش، طریق
تصویر راه و رسم
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با راه و رسم
ساز و رسم
- ساز و رسم
- ساز و آئین. ساز و نهاد. راه و رسم. رسم و راه. ساز و سامان. ساز و پیرایه:
پراکند کافور برخویشتن
چنانچون بود ساز و رسم کفن.
فردوسی.
رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا