جدول جو
جدول جو

معنی راست راستکی

راست راستکی((تَ))
حقیقی، واقعی
تصویری از راست راستکی
تصویر راست راستکی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با راست راستکی

راست راستی

راست راستی
واقعاً، بحقیقت، و در تداول عامه راس راسی تلفظ کنند
لغت نامه دهخدا

راستی راستی

راستی راستی
حقیقه واقعا: راستی راستی کارتان تمام شد ک
راستی راستی
فرهنگ لغت هوشیار

راستی راستی

راستی راستی
در حقیقت، حقیقهً، فی الواقع، واقعاً، از روی جد
لغت نامه دهخدا

راست راست

راست راست
دور از خمیدگی، نهایت مستقیم و آخته، بی کجی، در تداول عامه بی پروا، بی اعتنا، آشکار، علنی، و در ترکیبات زیر بدین معانی آید:
- راست راست رفتن و برگشتن، برای انجام دادن کاری سرسری و بدون دقت و اعتنا رفتن و بی نتیجه برگشتن، زیربار کار و زحمتی نرفتن، و رجوع به راست راست گشتن شود،
- راست راست گشتن یا راست راست راه رفتن، ول گشتن، تن بکاری ندادن، بشغل و حرفه و پیشه ای نپرداختن، زیربارکار و زحمتی نرفتن و سربار دیگران شدن، شانه زیربارشغل و پیشه ای خم نکردن، تن به بیکاری و مفتخواری دادن با حالت غرور و تکبر
لغت نامه دهخدا