معنی رادیوتراپی - فرهنگ فارسی معین
معنی رادیوتراپی
رادیوتراپی((~. تِ))
درمان بیماری با استفاده از پرتوهای نافذ مانند پرتوهای ایکس و آلفا و بتا و گاما که یا از دستگاه تابیده می شوند یا از داروهای حاوی مواد نشان دار شده ساطع می شوند، پرتودرمانی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با رادیوتراپی
رادیوتراپی
رادیوتراپی
معالجۀ بعضی بیماری ها با اشعۀ ایکس یا تشعشعات دیگر، پرتو درمانی
فرهنگ فارسی عمید
رادیوگرافی
رادیوگرافی
عکس برداری از اعضای بدن به وسیلۀ اشعۀ ایکس برای تشخیص بیماری، پرتونگاری
فرهنگ فارسی عمید
رادیوگرافی
رادیوگرافی
شیوه بررسی بدن با تاباندن پرتوهای ایکس بر آن و تولید تصویرهایی بر روی کلیشه یا پرده های حساس، پرتونگاری (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.