جدول جو
جدول جو

معنی ذوی العقول

ذوی العقول((ذَ وِ لْ عُ قُ))
خردمندان، بخردان
تصویری از ذوی العقول
تصویر ذوی العقول
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ذوی العقول

ذوی العقول

ذوی العقول
صاحبان خِرَد، مردمان عاقِل، خردمندان، اَهلِ عُقول، اَهلِ خِرَد، اُولُوالاَلباب، ذَوِی الاَلباب، اَلِبّاء
ذوی العقول
فرهنگ فارسی عمید

ذوی العقول

ذوی العقول
اولوالباب. خردمندان. صاحب خردان. ذوی الحجی. مقابل غیر ذوی العقول. بیخردان
لغت نامه دهخدا

ذو العقل

ذو العقل
صاحب عقل خرد خردمند، آنکه خلق را ظاهر بیند و حق را باطن و حق نزد او آیینه خلق باشد، یا ذوالعقل و العین. کسی که حق را در خلق بیند و خلق را در حق
فرهنگ لغت هوشیار