جدول جو
جدول جو

معنی ذوبحرین

ذوبحرین((بَ رَ))
شعری که دارای دو بحر شعری باشد، ذوالبحرین
تصویری از ذوبحرین
تصویر ذوبحرین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ذوبحرین

ذوبحرین

ذوبحرین
در بدیع شعری که در دو بحر از بحور عروضی خوانده شود، برای مِثال بیاض عارض تو در سواد طرۀ پرخم / به سان غرۀ روز است طالع از شب پرچم که هم در بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن و هم به بحر مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن خوانده می شود، ملون، ذووزنین
ذوبحرین
فرهنگ فارسی عمید

ذوالبحرین

ذوالبحرین
شعری که در آنرا در دو بحر بتوان خواند مثنوی سحر حلال اهلی دارای این صنعت است ازقبیل: (ساقی از آن باده منصور دم در رگ و در ریشه من صور دم)
فرهنگ لغت هوشیار

متبحرین

متبحرین
جمع متبحر، کار شناسان کار دانان دانا یان جمع متبحر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار

خوبترین

خوبترین
نیک ترین. بهترین. زیباترین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ذوالبحرین

ذوالبحرین
شعر که آن را در دو بحر توان خواند:
بیاض عارض تو در سواد طرۀ پرخم
بسان غرۀ روز است طالع از شب پرچم.
که آن را هم به بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن و هم به بحر:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن توان خواندن. و اهلی را منظومه ای است به نام سحر حلال به دو بحر و دو قافیه:
ساقی از آن بادۀ منصور دم
لغت نامه دهخدا