جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دیوکلوچ

دیوکلوچ

دیوکلوچ
طفل مصروع و کودک جن گرفته. (برهان) (آنندراج). کودک جن گرفته. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

دیوکلوخ

دیوکلوخ
کلوخهای بزرگ را گویند که در وقت شیار کردن از زمین برخیزد و بر اطراف ریزد. (برهان) (آنندراج). کلوخهای گندۀ بزرگ را گویند که از زمین شیار کرده باشند و از آن دشوار گذر توان نمود. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

دیوکلا

دیوکلا
دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 14 هزارگزی شمال خاوری آمل با 600 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

دیرکلو

دیرکلو
دهی است از دهستان لک بخش قروۀ شهرستان سنندج. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

دیوکو

دیوکو
دیوکس. مؤسس سلسلۀ ماد، اولین شاه سلسلۀ پادشاهی ایران که پایتخت آنان هگمتان (همدان) بود و در سال (612 قبل از میلاد) آشورو پایتخت آن نینوا را سومین فرد این سلسله موسوم به هووخشتر تسخیر کرد. (یادداشت مؤلف). رجوع به دیوکس و نیز رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 53 و 105 شود
لغت نامه دهخدا