معنی دیوث - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دیوث
دیوث
- دیوث
- غرچه دراره دنگل پژوند باژن مرد بی غیرت درباره زن خویش بیرشک
فرهنگ لغت هوشیار
دیوث
- دیوث
- مرد بیغیرت، مردی که دربارۀ زن خود غیرت و تعصب نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
دیوک
- دیوک
- جمع دیک، خروسان دیو کوچک، زالو، کرم گونه ای که در پشمینه ها افتد و تباه کند دیوک بید
فرهنگ لغت هوشیار