جدول جو
جدول جو

معنی دیفروغس

دیفروغس((غِ))
جسمی که پس از ذوب مس و طلا و نقره در ته کوره یا بوته باقی ماند، دیفروجس
تصویری از دیفروغس
تصویر دیفروغس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دیفروغس

دیفروغس

دیفروغس
جسمی است که پس از ذوب مس و طلا و نقره در ته کوره یا بوته باقی ماند، گلی است که سابقا از جزیره قبرس آنرا می آورند مرقشیشای معدنی
فرهنگ لغت هوشیار

دیفروغس

دیفروغس
دیبرجاس. دیفروجاس. دیفروجس. رجوع به دیفروجاس شود
لغت نامه دهخدا

دیفروجس

دیفروجس
جسمی که پس از ذوب مس و طلا و نقره در ته کوره یا بوته باقی ماند، دیفروغس
دیفروجس
فرهنگ فارسی معین

دیفروجس

دیفروجس
جسمی که پس از گداختن مس در ته کوره یا بوته باقی میماند، مارقشیشا
دیفروجس
فرهنگ فارسی عمید

دیفروجاس

دیفروجاس
محرف دیفروغس، (یادداشت مؤلف)، بلغت یونانی نوعی از مرقشیشا است و آن معدنی و غیرمعدنی میباشد و معدنی گلی باشد بسیار سخت و صلب مانند سنگ و آن را از جزیره قبرس از درون چاهی بر می آورند و غیرمعدنی را ازمس و نقره و طلا میگیرند و آن چنان است که چون طلا و نقره و مس را گدازند قدری آب بر آن ریزند و از بوته برآورند ثفلی که در ته بوته باشد و بماند مرقشیشاست، و آن را دیفروجس بحذف الف نیز گفته اند، چون آن را سحق کنند و بر موی غلیظ افشانند رقیق و نرم گرداند، (برهان) (آنندراج)، دیفروجاس و دیرجاس هم خوانند و آن سه نوع است یکنوع معدنی ... دیگر ثفلی است که از مس گیرند ... سوم مرقشیشا است که میسوزانند، (از اختیارات بدیعی)، جسمی طلایی رنگ معدنی که عبارت است از سولفور آهن، (ناظم الاطباء)، و رجوع به تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 164 و تحفۀ حکیم مؤمن و مخزن الادویه شود
لغت نامه دهخدا