معنی دیده دیده چشم، عین، جمع دیدگان، رؤیت شده، منظور، نگاه، نظر، مردمک چشم دیده سپید کردن: کنایه از کور شدن از شدت چشم به راهی تصویر دیده فرهنگ فارسی معین