معنی دوشس - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دوشس
دوشس
- دوشس
- تأنیث دوک. زن دوک. دختر دوک. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوک شود
لغت نامه دهخدا
دوشش
- دوشش
- تحلب دوشش داشتن (تاج المصادر)، (نرد) آوردن دو تاس که هر یک شش خال داشته باشد جفت شش
فرهنگ لغت هوشیار