جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دودآهنگ

دودآهنگ

دودآهنگ
دودکش، تنوره، برای مِثال حجره ای با چهار دودآهنگ بر دل و دیده چون نباشد تنگ (نظامی۴ - ۷۳۵)، تنورۀ بالای گلخن یا مطبخ
دودآهنگ
فرهنگ فارسی عمید

دودآهنگ

دودآهنگ
دودآهنج. (ناظم الاطباء) (از برهان). فکژ. دودکش. داخنه. دوددان. همان دودآهنج است به هر دو معنی آن. (یادداشت مؤلف). به معنی دودکش است چه یک معنی آهنگ کشیدن است و آن سوراخی است که در حمام ها و مطبخها و بخاریها گذارند تا دود بیرون رود. (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری). روزنی که از آن دود بیرون رود و آن را دودکش نیز گویند. (غیاث) :
آفاق به پای ماه ما فرسنگی است
وز نالۀ ما سپهر دودآهنگی است.
خاقانی.
آتشی چون سیاه دود به رنگ
کآورد سر برون ز دودآهنگ.
نظامی.
حجره ای با چهار دودآهنگ
بر دل و دیده چون نباشدتنگ.
نظامی.
اگر چه ز آتش سودا چو خصمت
دلی دارد چو دودآهنگ لاله.
کمال الدین اسماعیل.
، دودآهنج. پارچۀ سفالی که جهت گرفتن دوده از برای ساختن مرکب بر بالای چراغ تعبیه کنند. (از برهان) (ازآنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دود هنگ

دود هنگ
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار

دود آهنگ

دود آهنگ
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار

دودآهنج

دودآهنج
دودآهنگ. (از برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری). دوددان. رجوع به دودآهنگ شود
لغت نامه دهخدا

دودهنگ

دودهنگ
دودآهنگ. دودهنج. دودآهنج. (از ناظم الاطباء) (از برهان) :
آن جنت ارم بین چون دودهنگ نمرود
وآن کعبۀ کرم بین چون بادیه مشمر.
شرف شفروه.
کآن باز را که قلۀ عرش است جای آن
در دودهنگ خاک خطا باشد آشیان.
خاقانی.
رجوع به دودآهنج و دودآهنگ در همه معانی شود
لغت نامه دهخدا

دود هنج

دود هنج
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار

دود آهنج

دود آهنج
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار