لباسهای آسترشده. (ناظم الاطباء). جامۀ دراز ابره و آستر که با هم دوزند و بر این قیاس یک لایی و دولایی بیاید. (آنندراج). - دوتهی پوش، که لباس دوتهی یعنی رویه و آستردار بپوشد: آه سرد که ترا گرم گرفته ست که باز دوتهی پوش به رنگ گل رعنا شده ای. سیدحسین خالص (از آنندراج)
کوتاهی. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). قِصَر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد. حافظ. شب در بهار روی گذارد به کوتهی آن زلف چون شب آمد و آن روی چون بهار. ؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوته و کوتهی شود، ایجاز در سخن. ایجاز. اختصار: ای سنائی سخن دراز مکن کوتهی به ز قصۀ ناخوش. سنائی. و رجوع به کوته و کوتاهی شود، پستی قامت. کوتاهی قد: تو بدین کوتهی و مختصری این همه کبر و ناز بوالعجبی است. جمال الدین عبدالرزاق. و رجوع به کوته و کوتاه شود