که دو نوبت تف آتش بدان رسیده باشد. - نان دوآتشه، نان که خوب پخته و برشته شده باشد. دوتنوره. (یادداشت مؤلف). ، هر چیزی که دو مرتبه تقطیر شده باشد. (ناظم الاطباء). - عرق دوآتشه، عرق شرابی که دو مرتبه تقطیر کرده باشند. (ناظم الاطباء). شرابی که مکرریا دو نوبت کشیده باشند. (آنندراج) ، گل دوروی. قسمی گل سرخ. (یادداشت مؤلف) ، هر چیز زوردار و قوی. (ناظم الاطباء). رجوع به دوروی شود، کنایه است از کسی که سخت طرفدارمتعصب فرقه یا مذهب یا مسلکی باشد: یکی از پیروان دوآتشۀ میرزا حسین علی بها، شیخ علی اکبر شهمیرزادی بود. (یادداشت مؤلف)
کرسی ایالت ویِن پایتخت قدیم پوآتو، در فرانسه در ملتقای رود خانه کلن و پوآوره و در 332 هزارگزی جنوب غربی پاریس. عدّۀ سکنه 546، 41 تن یک دانشگاه (شامل دانشکدۀ حقوق، ادبیات و علوم) و فرهنگستان و مدرسه متوسطه و یک مدرسه مخصوص به رهبانان، یک کتابخانه و باغ نباتات و موزۀ آثار عتیقه و تاریخ طبیعی و چند کلیسای رومی و برخی از آثار عتیقۀ مربوط به زمان رومیان. کارخانه های فانل بافی و چینی سازی، و رنگرزی، و مشروبات و تجارت آن رونق دارد یک سور قدیم با هفت دروازه شهر را احاطه کرده کوچه های آن کج و معوج و تنگ است و وقتی هم مرکز خطۀ پوآتو بوده است
بستو که دو دسته دارد. (یادداشت مؤلف). مرطبان. سفالین کوچک: در خواب چنین دیدم که دو گوشه جغرات آوردند. (انیس الطالبین بخاری). حضرت خواجه با من این خواب می گزارد که خادمه دو گوشۀ جغرات آورد. (انیس الطالبین بخاری) ، هر ظرفی که دو دسته داشته باشد: گویدکایدون نماند جای نیوشه در فکند سرخ مل به رطل دوگوشه. منوچهری. ، هر چیز که دو پیش آمدگی داشته باشد و به کنجی و زاویه ای منتهی شود: اگر به چرخ بر از چرخ او نمونه کنند نمونه ناطح انوار گردد و اجرام تنش بخاید شاخ دو شاخۀ ناهید ز هش بمالد گوش دو گوشۀ بهرام. (از سندبادنامه ص 12)
محمدعلی میرزا متخلص به دولت (متولد 1203 و متوفای 1237 هَ. ق.) پسر اول فتحعلیشاه بود. وی حکمران کرمانشاه و سرحد دار عراقین بود و در 1236 هَ. ق. مأمور حمله به خاک عراق شد و در 1237 هَ. ق. بین سرحد و کرمانشاه مرد. وی پدر محمدحسین میرزا حشمت الدوله و طهماسب میرزا مؤیدالدوله و امامقلی میرزا اعتمادالدوله است. (از فرهنگ فارسی معین). شاهزادۀ بلند همت بزرگترین پسر فتحعلیشاه قاجار بود به سال 1203 هَ. ق. در قصبۀ نوا به دنیا آمد و به سال 1237 هَ. ق. در بازگشت از بغداد درگذشت. او گاهی که از امور مملکت داری فراغت می یافت به سرودن اشعار می پرداخت، از آن جمله است: از مرگ کسی تا نشوی خرم و غمگین کاین ره همه را پیش بود پیش و پس ما. عمر به پایان رسید یار نشد یار ما آه ز عمر کم و حسرت بسیار ما نیست ملامت به ما با همه ناقابلی شد چو ز راه کرم خواجه خریدار ما نامه و رو از گناه هر دو سیه گشت آه گر نکند شستشو دیدۀ خونبار ما. (از مجمعالفصحاء ج 1 ص 26). و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود