جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دوانه

دوانه

دوانه
نعت فاعلی از دویدن مثل: روانه از رفتن.
- دوانه گردیدن، دوان شدن. دویدن. (یادداشت مؤلف) :
از سوزش کون دوانه گردی
زآنگونه که در نیابدت تیر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

جوانه

جوانه
جوان، گل جوانه، اندام نورس فشرده و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد
جوانه
فرهنگ نامهای ایرانی

دروانه

دروانه
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
فرهنگ لغت هوشیار

درانه

درانه
درنده پاره کننده: درانه و دوزان بسر کلک نیابی درانه و دوزان بسر کلک و بنانست (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار