معنی دنو - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دنو
دنو
- دنو
- قرب. نزدیکی. (آنندراج) (غیاث) ، خویشی و قرابت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دنو
- دنو
- نزدیک شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار) (غیاث). نزدیک آمدن. (تاج المصادر بیهقی). اِدّناء. (المصادر زوزنی). رجوع به ادناء شود
لغت نامه دهخدا
داو
- داو
- قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
فرهنگ نامهای ایرانی
درو
- درو
- عمل قطع کردن ساقه های گندم یا چیدن ساقه های جو و دیگر جبوبات
فرهنگ لغت هوشیار