معنی دنگ و فنگ - فرهنگ فارسی معین
معنی دنگ و فنگ
- دنگ و فنگ((دَ گُ فَ))
- رفت و آمد، بیا و برو، تجمل، جاه و جلال
تصویر دنگ و فنگ
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دنگ و فنگ
دنگ و فنگ
- دنگ و فنگ
- رفت و آمد. بیابرو، معضل و مشکل و دشواری: این کار چه اندازه دنگ و فنگ دارد، با آداب و تشریفات دشوار همراه است
لغت نامه دهخدا
دنگ و شنگ
- دنگ و شنگ
- تردد در امور نیکو مانندعروسی و کارهای با سود و سرور. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
گنگ و منگ
- گنگ و منگ
- خمیده کج کوژ (مادر زاد و غیره) : که ببینی پس از ین از قبل خدمت تو پشت اعدای تو چون پشت حمایل شده گنگ. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
چنگ و شنگ
- چنگ و شنگ
- چنگ کلنگ باشد و شنگ درختی است بی برگ و چوبی سخت دارد:
ای تو چو شنگی که همچو شنگ کنی چنگ
وی تو چو مومی که همچو موم کنی سنگ،
(از فرهنگ اسدی ص 295)
لغت نامه دهخدا
سنگ و هنگ
- سنگ و هنگ
- خرد و فرهنگ:
گویند ز سنگ و هنگ دوری
دانی که نه جای سنگ و هنگ است.
انوری
لغت نامه دهخدا