جدول جو
جدول جو

معنی دندان گرد

دندان گرد((~. گِ))
حریص، سخت گیر در معامله، طمّاع
تصویری از دندان گرد
تصویر دندان گرد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دندان گرد

دندان گرد

دندان گرد
شخص طماع و حریص، کسی که در معامله و داد و ستد بسیار سخت گیر باشد
دندان گرد
فرهنگ فارسی عمید

دندان گرد

دندان گرد
گرانگاز. گران فروش. گران فروش که هیچگاه حط نکند. (یادداشت مؤلف).
- دندان گرد بودن، بر متاع و کالاهای خویش نرخی گران گذاشتن. نظیر گران گاز بودن. (امثال و حکم دهخدا).
، حریص. طماع. (از ناظم الاطباء). طمعکار. نرو. خام طمع. آزمند. پرتوقع
لغت نامه دهخدا

دندان درد

دندان درد
ناراحتی و دردی که در یکی از قسمتهای اندام دندان حاصل شود درد دندان وجع اسنان
فرهنگ لغت هوشیار

دندان درد

دندان درد
دردی که در یکی از دندان ها پیدا شود، درد دندان
دندان درد
فرهنگ فارسی عمید

دندان درد

دندان درد
درد دندان. دردی که بر اثر فساد و شکستگی و جز آن عارض دندان شود. (یادداشت مؤلف). ناراحتی و دردی که در یکی از قسمتهای اندام دندان حاصل شود. درد دندان. وجع اسنان
لغت نامه دهخدا

دندان گردی

دندان گردی
حالت و صفت دندان گرد. گران گازی. گران فروشی. (یادداشت مؤلف). رجوع به گران فروشی و دندان گرد شود، کنایه از خست و دنائت. (لغت محلی شوشتر).
- دندان گردی کردن، نیفزودن و نکاستن در شری و بیع. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا